کتاب آخرین بچه های زمین 3 توسط انتشارات پرتقال، تألیف مکس برلیر، داگلاس هولکیت و ترجمه نسرین خلیلی در 262 صفحه منتشر شده است.
بعد از حملهی زامبی ها، زندگی برای جک سالیوان و دوستانش بر وفق مراد است. آنها دار و دسته ای از رفقای هیولا را دور خود جمع کردهاند، بساط زامبی کُشی شان به راه است و طوری زندگی میکنند که انگار دنیا یک بازی ویدئویی بینظیر است!
اما جک حقیقت وحشتناکی را کشف میکند! احتمالاً آنها آخرین بچه های روی زمین نیستند. این خبر برای همه شگفت انگیز است، بهجز جک. او مطمئن است بهمحض اینکه انسانهای زنده ی دیگری پیدا شوند، دوستانش از دورش پراکنده خواهند شد و دیگر قهرمان یکه تاز بازیها نیست. او از تنهاییِ دوباره وحشت دارد. برای همین میخواهد به همه ثابت کند که بدون دیگران، همه چیز بی نقص است و هیچ چیز دیگری نمیتواند ذره ای بهتر از این باشد!
فقط یک مشکل کوچک وجود دارد. پادشاه بدجنس ها فراتر از یک هیولای معمولی است. بویش را احساس کردم. همان بوی هیولاهای خبیثی مثل بلارگ. ترال. بدجنس های بالدار و بولدوزرها را می داد. اما او نه تنها شرور است، قدرت جادویی عجیب و غریبی هم دارد. وگرنه چه نوع هیولایی میتواند آدم را به عالم رویا ببرد؟ من تا به حال چنین چیزی را نه دیده ام و نه شنیده ام.